جدول جو
جدول جو

معنی راست جوی - جستجوی لغت در جدول جو

راست جوی
(فَ مُ کَ دَ /دِ)
جویندۀ راست، مقابل کژجوی، که راست جوید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راست گو
تصویر راست گو
ویژگی کسی که سخن راست می گوید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راست روش
تصویر راست روش
مقابل کج رفتار، راست رفتار، آنکه به راه راست می رود و منحرف نمی شود، مقابل کج روش، کسی که روش راست و درست دارد
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
مقابل کجروی. راه راست و مستقیم رفتن:
تیرخدنگ شاه به کلک تو داد شغل
تا راستی و راست روی گیرد از خدنگ.
سوزنی.
و رجوع به راست رفتن و راست رو (راسترو) شود
لغت نامه دهخدا
وجود حقیقی که ذات باری تعالی باشد و در آن شبهه نیست، (انجمن آرا) (آنندراج)، ذات باری تعالی و واجب الوجود، (ناظم الاطباء)، موجود حقیقی را گویند که ذات باری تعالی باشد جل جلاله، (برهان)، این کلمه از لغات دساتیری است، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، رجوع به فرهنگ دساتیر ص 246 شود
لغت نامه دهخدا
(فَ کَ دَ / دِ)
پوشندۀ آنچه راست باشد، به تازی کافر خوانند، (آنندراج) (انجمن آرا)، ملحد، (ناظم الاطباء)، بمعنی کافر از ساخته های دساتیر است، (یادداشت مولف)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
حالت راست دل. پاکدلی. صفا:
بر صید دل عاشق شاهین صفت و عاشق
در راست دلی با تو دارد صفت شاهین.
سوزنی.
، ساده دلی. رجوع به راست دل شود
لغت نامه دهخدا
(رَ وِ)
کسی که راه و روش راست و درست دارد. راست روشن. که بر روشی مستقیم است. مقابل کج روش، آنکه بطور مستقیم و راست حرکت کند، جواد ذومصدق، اسب راست تک و راست روش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
در تارهای ذوی الاوتار (یا سازهای زهی) که یکسر سیمها به کاسۀ ساز متصل است و ثابت میباشد سر دیگر آن سیمها به گوشه های غیرثابت اتصال دارد که برای کم و زیادکردن آوای ساز، آن گوشه ها را بطرف راست یا چپ میپیچانند، تار یا ساز راست کوک آن را گویند که در موقع کوک کردن ساز، گوشه ها بسمت راست پیچانده شوند و مقابل آن را چپ کوک گویند، ساعت که کوک آن از جانب راست کنند، مقابل چپ کوک، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فُ کَ دَ / دِ)
مخفف رامش جوینده. آنکه طالب خوشی و شادی است. بمجاز، خوش گذران. عشرب طلب. شادی جوی. طرب جوی، آرامش طلب. آرامش جوی. استراحت طلب. آرامش خواه. مقابل آشوب طلب
لغت نامه دهخدا
که خلق و سرشت راست دارد، آنکه به خلق راست متصف است، آنکه دور از کژخویی است
لغت نامه دهخدا
تصویری از راه جوی
تصویر راه جوی
جوینده راه، خواهان راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راست کوک
تصویر راست کوک
کوک آلات موسیقی متناسب با صدای مرد (بم)، مقابل چپ کوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
الصّدق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
Truthfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
véracité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
真实
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
সত্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
правдивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
Wahrhaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
правдивість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
سچائی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
ukweli
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
ความจริง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
veracidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
doğruluk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
진실성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
真実性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
אֲמִיתִיּוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
prawdziwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
सत्यता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
waarheidsgetrouwheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
veracidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
veridicità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راست گویی
تصویر راست گویی
kebenaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی